اومدم به پات بیوفتم
تابگم هرچی نگفتم
تا بگم چقدر پشیمون شدم
ازهرچه که گفتم
از این که ساده گذشتم
من تورا ساده شکستم
ازاین که دوست نداشتم
من تورا تنها گذاشتم
التماس اشک چشمهات را ندیدم
خواستن دست های پاکت را نخواستم
اومدم پروانه شم دورت بگردم
توفقط چشمک بزن تا واسه چشمات بمیرم
تو فقط اشاره کن تا من ستاره را بچینم
تو فقط صدا بزن تامن غم را ازت بگیرم
اصلا باورم نمیشه
این منم که مثل تیشه
میزنم به ساق وریشه
که شدم سنگ و تو شیشه
من صدای قلبتو که شکست نشنیدم
من غروب زندگیموبا نبودنت ندیدم